مذهبی
سلام به وب من خوش آمدید.

قال رسول الله (صلى الله عليه وآله) : (يا سلمان , حبّ فاطمة ينفع في مئة من المواطن , أيسر تلك المواطن : الموت , والقبر , والميزان , والمحشر , والصراط , والمحاسبة , فمن رضيت عنه ابنتي فاطمة , رضيت عنه , ومن رضيت عنه رضي الله عنه , ومن غضبت عليه ابنتي فاطمة , غضبت عليه , ومن غضبت عليه غضب الله عليه , يا سلمان ويل لمن يظلمها ويظلم بعلها أمير المؤمنين عليا , وويل لمن يظلم ذرّيتها وشيعتها) .

(إي سلمان , حبّ فاطمه در 100 جا نافع ومفيد است , ميسّرترين وراحت ترين آن جا ها : هنگام مردن , در قبر , در ميزان , در محشر , در صراط , در محاسبه , پس هر كه كه دخترم فاطمه از او راضي شود من هم از او راضي ميشوم وكسي كه من از او راضي شوم خدا از او راضي ميشود , وهر كس كه دخترم فاطمه بر او غضب كند من هم بر او غضبناك ميشوم , وهر كس كه من بر او غضبناك شوم خدا بر او غضبناك ميشود , إي سلمان , واي بركسي كه به او وبه شوهر او أمير المؤمنين علي ظلم وستم كند , وواي بر كسي كه به نسل وشيعه او ظلم وستم كند) .

فرائد السمطين : 2 باب 11 ح 219 كشف الغم : 1/467

 (قرأ رسول الله (صلى الله عليه وآله) هذا الآية : (في بيوت أذن الله أن ترفع ويذكر فيها اسمه) فقام إليه رجل فقال : أي بيوت هذه يا رسول الله ؟ قال : بيوت الأنبياء , فقام إليه أبوبكر فقال : يا رسول الله أهذا البيت منها ؟ -مشيرا إلى بيت علي وفاطمة عليهما السلام-قال : نعم , من أفاضلها)

(رسول خدا (ص) إين آيه را خواند : (در خانه هائي كه خدا إجازه داده است كه بالا روند وذكر او در آنها به بزرگي ياد شود) پس كسي بلند شد وسؤال كرد : كدام بيوتي هستند اينها يا رسول الله ؟ فرمودند : بيوت أنبياء , پس ابوبكر بلند شد وگفت : يا رسول الله اين خانه هم ضمن آنان است ؟ -اشاره به خانه حضرت علي وحضرت فاطمه عليهما السلام كرده بود- پيامبر (ص) فرمودند : بله , از بهترينان آن بيوت است) .

الدر المنثور : 6/203 تفسير آية النور , روح المعاني : 18/174 تفسير الثعلبي : 7/107 الكشف والتبيان للمسفوي : 72

  قال رسول الله (صلى الله عليه وآله): (ليلة عرج بي إلى السماء رأيت على باب الجنّة مكتوبا : لا إله إلا الله , محمّد رسول الله , عليّ حبيب الله , الحسن والحسين صفوة الله , فاطمة خيرة الله , على مبغضيهم لعنة الله)

( شبي كه به معراج رفتم بر در بهشت ديدم نوشته شده بود : لا إله إلا الله , محمد رسول الله , علي ولي الله , حسن وحسين مصطفايان خدا , فاطمه برگزيده خدا , لعنت خدا بر مبغضين آنان ) .

تاريخ بغداد : 1/259 تاريخ دمشق : 14/170 لسان الميزان : 5/70

 

 

قال رسول اللّه (صلى الله عليه وآله): (فاطِمَة إِنّ اللّهَ يَغْضِبُ لِغَضَبَكِ) .

( اي فاطمه , خدا با غضب تو غضبناك ميشود ) .

الصواعق المحرقة ص 175/ مستدرك الحاكم، باب مناقب فاطمة / مناقب الإمام علي لابن المغازلي ص 351.

دو شنبه 26 فروردين 1392برچسب:اسلام,پيامبر(ص),ايران, :: 18:57 ::  نويسنده : سعید

پيامبر و ايرانيان
از آن هنگام که محمّد (ص) رسالت يافت تا خفتگان وادي ظلمت را از خواب سنگين جهالتْ بيدار سازد و ديدگانشان را به نور حقيقت، روشن گرداند، تا آن زمان که آوازة آيين راستين و نام دلنشين او شرق و غرب عالم را فرا گرفت و پايه‌هاي تمدني بزرگ و عالمگير، بنيان نهاده شد، افراد، گروه‌ها، قبايل و اقوام بسياري تلاش نمودند و با از جان‌گذشتگي و ايثار بي دريغ خود، از نهال نوپايي که پيامبر (ص) نشانده بود، پاسداري کردند.
اسامي چنين مردماني که چه در صدر اسلام، با جان و مال خود و چه در قرن‌ها پس از ظهور اسلام، با علم و دانش خود باعث رشد و بالندگي اسلام و تمدّن اسلامي شدند، در تاريخْ کم نيست. همچنان که ايران و ايرانيان در اين راه، سهمي بزرگ و کارنامه‌اي درخشان از خود به يادگار گذاشته‌اند.
هرگاه به برخي از رازها و ريزه‌کاري‌هاي قرآن و سخنان ارزنده و آموزندة پيغمبر اسلام (ص) دربارة ارزش ايرانيان پي ببريم، آن گاه مي‌توانيم به ايراني و اسلامي بودن خود بباليم و در برابر سخنان آسماني قرآن و گفته‌هاي گران‌بهاي پيامبر بزرگ اسلام(ص) سر فرود آوريم که در چهارده سدة پيش، از مردم اين سرزمين کهن‌سال آريايي، به نيکي ياد کرده و آنان را مردماني خداشناس و دلير و استوار بر پيمان و برخوردار از هوش و شايستگي خدادادي معرفي نموده است.1
مطلب جالب و قابل تاملي هستش

اگر مايلي ادامشو بخون



ادامه مطلب ...

بسم اللّه الرحمن الرحيم‏

شهادت حضرت فاطمه زهراء (س) واقعيتى است كه منابع حديثى و تاريخ شيعه و سنّى بر آن گواه است. برخى به علت عدم آشنائى با حديث و تاريخ، در اين واقعيت ترديد نموده‏اند. از اينرو گوشه‏اى از شواهد اين مصيبت بزرگ را تنها از منابع معتبر اهل‏سنّت تقديم پويندگان حق و حقيقت مى‏نمائيم.

* * *

قال رسول اللَّه (ص): «... فتكون اوّل من يلحقنى من اهل بيتى فتقدم علىّ محزونة مكروبة مغمومة مقتولة ».

(فاطمه) اولين كسى از اهل‏بيتم مى‏باشد كه به من ملحق مى‏گردد، پس بر من وارد مى‏شود، محزون، مكروب، مغموم، مقتول...

فرائد السمطين ج 2، ص 34

قال موسى بن جعفر (ع): انَّ فاطمة (س) صدّيقة شهيده.

اصول كافى ج 1، ص 381

* * *

قال ابن عباس: إنّ الرّزيّة كُلَّ الرّزية، ما حال بين رسول‏اللَّه (ص) و بين كتابه.

مصيبت تمام مصيبت آنگاه رخ داد كه بين پيامبر (ص) و نوشتارش حائل گرديدند.

صحيح بخارى ج 1، 120

بر گرفته از سايت:

http://www.valiasr-aj.com/

سه شنبه 20 فروردين 1392برچسب:پيامبر اكرم,امام علي,امام حسين, :: 19:25 ::  نويسنده : سعید

امیرالمؤمنین على (علیه السلام) می فرمایند :

قال للحسین(علیه السلام) : التاسع من ولدک یا حسین! هو القائم بالحق، المظهر للدین، الباسط للعدل، قال الحسین (علیه السلام)فقلت: یا امیرالمؤمنین و إنّ ذلک لکائن؟ فقال (علیه السلام): اى و الذى بعث محمداً بالنبوه و اصطفاه على جمیع البریّه و لکن بعد غیبه و حیره لاتثبت فیها على دینه اِلاّ المخلصون المباشرون لروح الیقین الذین أخذ اللّه میثاقهم بولایتنا و کتب فى قلوبهم الایمان و ایّدهم بروح منه.

امام علی(علیه السلام) به امام حسین (علیه السلام) فرمودند: نهمین فرزند تو اى حسین! قیام کننده به حق و آشکار سازنده دین و گستراننده عدالت است.

امام حسین (علیه السلام) گویند: پرسیدم: یا امیرالمؤمنین! آیا حتماً چنین خواهد شد؟

فرمودند: آرى! قسم به کسى که حضرت محمد (صلى الله علیه وآله وسلم)را به پیامبرى بر انگیخت و او را بر تمام خلایق برگزید، چنین خواهد شد، امّا بعد از غیبت و حیرتى که در آن کسى ثابت قدم بر دین نمى ماند مگر مخلصین و دارندگان روح یقین آنان که خداوند نسبت به ولایت ما از آنان پیمان گرفته و ایمان را بر صفحه دل شان نگاشته و با روحى از جانب خود تأیید فرموده است.

 همپاى قرآن:

این که پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله وسلم) در سفارش مشهور خویش فرمود: انى تارک فیکم الثقلین کتاب اللّه و عترتى ما ان تمسّکتم بهما لن تضلّوا ابداً(1) و بدین سان بر همپایى و همراهى خاندان خویش سلام اللّه علیهم با قرآن کریم، تأکید نمود، دلالت بر این دارد که در زمان ما، کتاب خدا قرآن کریم جز در کنار مهدى آل محمد (صلى الله علیه وآله وسلم) که یگانه ذخیره و باقیمانده این دودمان پاک است، کتاب هدایت انسانها نتواند بود و از گمراهى و سرگردانى مردم، جلوگیرى نتواند کرد.

و نیز اینکه رسولخدا (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود: علىّ مع القرآن و القرآن مع علىّ لایفترقان حتى یردا على الحوض(2) با توجه به اینکه در این عصر، وصایت و وراثت حضرت على(علیه السلام) در همه مقامات ولایتى و شئونات هدایتى اش تنها از آن حضرت مهدى (علیه السلام)مى باشد، بر چنین همراهى و همپایى و معیّتى، بین او و قرآن نیز دلالت دارد.

شنبه 17 فروردين 1392برچسب:, :: 19:15 ::  نويسنده : سعید

كاش از لطف شبی یاد ز ما می‌كردی

یاد از عاشق افتاده ز پا می‌كردی

كاش بیمار فراقت كه ز پا افتاده

با نگاه ملكوتی تو دوا می‌كردی

كاش می‌آمدی با یك نظر ای نخل امید

گره از كار من زار تو وا می‌كردی

كاش یك شب تو برای فرجت مالك من

با دل سوخته خویش دعا می‌كردی

همچو باران به سر شیعه بلا می‌بارد

كاش می‌آمدی و دفع بلا می‌كردی

پرچم ظلم برافراشته شد در همه جا

كاش تو پرچمی از عدل بپا می‌كردی

كاش یك روز رضایی ز وفا

مهدی فاطمه از خود تو رضا می‌كردی

"سید عبدالحسین رضایی نیشابوری"

مردی صالح از شیعیان اهل بیت علیهم السلام نقل می کند:
« سالی به قصد تشرف به حج بیت الله الحرام، به راه افتادم. در آن سال، گرما بسیار شدید بود و بادهای سموم (سوزان) خیلی می وزید. به دلایلی از قافله عقب ماندم و راه را گم کردم؛ از شدت تشنگی و عطش از پای درآمده و بر زمین افتادم و مشرف به مرگ شدم. ناگهان شیهه اسبی به گوشم رسید؛ وقتی چشم باز کردم، جوانی خوشرو و خوشبو دیدم که بر اسبی شهبا (خاکستری) سوار بود.
اّبی به من داد؛ آن را آشامیدم و دیدم از برف خنک تر و از عسل شیرین تر است. آن آب مرا از هلاکت نجات داد. گفتم: مولای من، تو کیستی که این لطف را نسبت به من نمودی؟
فرمود:
« منم حجت خدا بر بندگانش و بقیة الله (باقی مانده خیرات الهی) در زمین. منم آن کسی که زمین را از عدل و داد پر می کند، همان طوری که از ظلم و ستم پر شده است. منم فرزند حسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی ابن ابیطالب علیهم السلام. بعد فرمود: چشمهایت را ببند.» چشمهایم را بستم.
فرمود: بگشا، گشودم.
ناگاه خود را در پیش قافله دیدم و آن حضرت از نظرم غایب شدند. »

دو شنبه 12 فروردين 1392برچسب:روز طبیعت,سیزده به در, :: 23:10 ::  نويسنده : سعید

ادامه مطلب قبلي : در اين هنگام شريح گفت : يا اميرالمؤمنين قضاوت حضرت داود چگونه بود؟
حضرت فرمود: داود پيامبر از كنار نوجوانانى كه بازى مى كردند عبور كرد، شنيد كه بچه ها يكى از رفيقهاى خود را به نام مات الدين (دين مرد) صدا مى زنند و جوانى پاسخ مى دهد.
حضرت به آن جوان فرمود: اسم تو چيست ؟ گفت : مات الدين ، فرمود: چه كسى اين اسم را براى تو گذارده ؟ گفت : مادرم ، حضرت داود نزد مادر جوان رفته فرمود: اى بانو نام اين پسرت چيست ؟ گفت : مات الدين ! فرمود: چه كسى اين نام را بر او نهاده است ؟ گفت : پدرش ، فرمود: جريانش چيست ؟
زن گفت : پدرش با عده اى به سفر رفت ، آن موقع من به اين نوجوان باردار بودم آن عده آمدند ولى شوهرم نيامد، سراغ شوهرم را گرفتم گفتند: او مرد، گفتم : اموال او چه شد؟ گفتند: چيزى باقى نگذارد؟ گفتم : آيا وصيتى كرد؟ گفتند: آرى ، وصيت كرد كه وقتى شما زايمان كردى نام فرزندش را خواه پسر باشد يا دختر مات الدين بگذارى ! من نيز چنين كردم .
حضرت داود فرمود: آن گروه را مى شناسى ؟ گفت : آرى ، فرمود: زنده اند يا مرده ؟ گفت : زنده اند، فرمود: بيا با هم نزد آنها برويم ، آنگاه آنها را از منزلها بيرون آورد و همانند همين حكمى كه من كردم قضاوت كرد و به زن فرمود: نام پسرت را عاش الدين (دين زنده شد) بگذار الحديث .

اميرالمؤمنين روزى به مسجد آمد، جوانى را ديد كه مى گريد و مردم مشغول آرام كردن وى هستند، حضرت فرمود: براى چه مى گريى ؟ گفت :
يا اميرالمؤمنين شريح قاضى به ضرر من قضاوتى كرده كه نمى دانم چيست ؟ سپس ادامه داد: اين چند نفر اشاره به عده اى كه آنجا بودند كرد - با پدرم به سفر رفتند، اينها آمدند ولى پدرم نيامد، پرسيدم پدرم چه شد؟ گفتند: او مرد، گفتم : مال او چه شد؟ گفتند: پدرت مالى باقى نگذارده است . من آنها را نزد شريح قاضى بردم ، او آنها را قسم داد، ولى من مى دانم كه پدرم وقتى به سفر مى رفت اموال بسيارى همراه داشت .
حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: برويد نزد شريح ، همگى نزد شريح آمدند.
حضرت فرمود: اى شريح ميان اينها چگونه قضاوت كردى ؟
شريح گفت : يا اميرالمؤمنين اين جوان ادعائى نسبت به اين افراد داشت كه مدعى است اينها با پدر او به سفر رفته اند ولى پدرش برنگشته است من از اينها سئوال كردم نگفتند: پدرش مرده است ، از مال او پرسيدم ، گفتند: مالى باقى نگذارد.
به جوان گفتم : آيا بر ادعاى خودت شاهدى دارى ؟ گفت : نه ، من نيز (طبق قانون قضاوت ) اينها را قسم دادم ، اينها نيز قسم خوردند.
اميرالمؤمنين (كه بر اسرار و غيبت آگاهى دارد) فرمود: هيهات (هرگز) اى شريح آيا اينگونه داورى مى كنى ؟ شريح گفت : پس چگونه ؟ فرمود: به خدا سوگند در ميان اينان چنان داورى كنم كه هيچكس قبل از من جز داود پيامبر صلى الله عليه وآله چنين نكرده باشد! سپس به قنبر فرمود: اى قنبر ماءمورين شرطة الخميس
(342) را صدا بزن ، آمدند، حضرت به هر كدام از آن متهمين يكنفر ماءمور گماشت ، آنگاه به صورت آنها نگاه نموده فرمود: چه مى گوئيد؟ آيا مى پنداريد من نمى دانم با پدر جوان چه كرده ايد؟ اگر چنين باشد من نادان خواهم بود! سپس فرمود: صورت اينها را بپوشانيد و از هم جدا كنيد، هر كدام را با صورتهاى پوشيده همراه با ماءمورى كنار يكى از اسطوانه ها قرار دادند.
حضرت امير عليه السلام به نويسنده (منشى ) خود به نام عبدالله بن ابى رافع فرمود: صحيفه و دواتى بياور (تا اقرار اين گروه را بنويسيد) اميرالمؤمنين در جايگاه داورى نشست و مردم اطراف حضرت نشستند، حضرت فرمود: وقتى من تكبير گفتم شما نيز تكبير بگوئيد.
آنگاه فرمود تا يكى از آنها را آوردند و مقابل حضرت نشاندند و صورتش ‍ را باز كردند، حضرت به نويسنده خود فرمود: اعترافات او را بنويس ، آنگاه حضرت به آن مرد فرمود: آن هنگام كه با اين جوان حركت كرديد چه روزى بود؟ مرد گفت : در فلان روز، فرمود: در چه ماهى ؟ گفت : فلان ماه ، فرمود: چه سالى ؟ گفت : فلان سال ، فرمود: وقتى پدر اين جوان مرد شما در چه منطقه اى بوديد؟ گفت : در فلان منطقه ، فرمود: در خانه چه كسى فوت كرد؟ گفت : منزل فلان بن فلان فرمود: بيمارى او چه بود؟ گفت : فلان بيمارى ، فرمود: چند روز بيمارى او طول كشيد؟: گفت : فلان مقدار، فرمود: در چه روزى مرد، چه كسى او را غسل داد و كفن كرد و چه كفنى بر او پوشاندند؟ چه كسى بر او نماز خواند، چه كسى او را داخل قبر كرد؟
پس از پايان بازجوئى ، حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام تكبير گفت ، تمامى مردم نيز تكبير گفتند. در اين هنگام ديگر دوستان او به ترديد افتادند و يقين كردند كه رفيق آنها اقرار كرده است ، حضرت دستور داد تا اين مرد را به زندان برده و فرمود تا نفر بعدى را بياورند، او را مقابل خويش نشاند، صورتش را باز كرد سپس فرمود: هرگز، آيا شما مى پنداريد كه من از كار شما آگاه نيستم .
آن مرد گفت : يا اميرالمؤمنين ، من يكى از اينها هستم و با كشتن او موافق نبودم و حقيقت را گفت ، آنگاه يكى يكى ديگران نيز آمدند و به قتل و ربودن مال مقتول اقرار كردند، آنگاه حضرت آن نفر اول را نيز دوباره احضار كرد او نيز اقرار كرد و حضرت آنها را مجبور به پرداخت مال و تن دادن به كيفر نمود.

دو شنبه 5 فروردين 1392برچسب:حدیث,فاطمه(س),دنیا, :: 9:51 ::  نويسنده : سعید
حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند:
از دنیای شما سه چیز محبوب من است:
1-تلاوت قرآن
2-نگاه به چهره رسول خدا
3-انفاق در راه خدا

 

سّر نام های حضرت فاطمه (س) در چیست؟

نام های مبارک حضرت زهرا(س)

امام صادق(ع) می فرمایند: حضرت فاطمه‏ى زهراء(س) در پیشگاه خداوند نه اسم مخصوص دارد: فاطمه، صدیقه، مبارکه، طاهره، زکیه، راضیه، مرضیه، محدثه و زهراء.

به تصریح امام صادق(ع) ، حضرت فاطمه(س) نه اسم مخصوص، در پیشگاه خداوند متعال دارد، لذا یکى از کنیه‏هاى آن حضرت «اُمّ‏الأسماء» است. یعنى بانویى که اسامى فراوان دارد. و این مطلب، دلالت بر عظمت روحى صدیقه کبرى(س) مى‏کند، زیرا ایشان زن نمونه بودند. زن نمونه یعنى انسانى کامل که براى بشریت الگو و سرمشق مى‏باشد، لذا همه‏ى صفات عالى انسانى در ایشان جمع بود و حضرت زهرا(س) در برابر هر صفت نیک، داراى لقبى خاص بودند.

چرا فاطمه ؟

حضرت فاطمه‏ى زهرا(س) یک نام رسمى داشت که همان فاطمه مى‏باشد. این نام را پیامبر اکرم(ص) هنگام تولد به امر خداوند براى دخترش برگزید.


ادامه مطلب ...
شنبه 3 فروردين 1392برچسب:, :: 20:23 ::  نويسنده : سعید

 

بسمه تعالی
هدیه ای از مراجع نجف به محبان امام حسین (ع)
 
همراه هیئتی از وزارت امور خارجه و حج و زیارت قبل از محرم  در نجف اشرف با مراجع و علمای مقیم نجف دیدار نمودیم . آیت الله بشیر پاکستانی از مراجع بزرگ تقلید شیعیان  مطلبی را به عنوان هدیه به محبان و دوستان امام حسین به ما هدیه نمودند و بنده نیز آن را تقدیم شما دوستان اباعبدالله می کنم .
آیت الله بشیر فرمودند چند سالی بود که معنی و تفسیر دو آیه 71 و 73 سوره زمر مرا بخود مشغول نموده بود .
1-... وَ سِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلى‏ جَهَنَّمَ زُمَراً).(زمر 71) این سوره می فرماید اهل جهنم را به طرف جهنم می کشند .
2-... (وَ سِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَرا( زمر73ً این آیه می فرماید م<منین را به سمت بهشت می کشند .
کشاندن اهل جهنم به سمت دوزخ طبیعی است زیرا کسی حاضر نیست داخل آتش و عذاب شود .اما سوال این است که مومنین را چرا به سمت بهشت می کشند؟؟ . افراد باید برای ورود به بهشت خودشان با شتاب بروند .
تمام کتب و تفاسیر مختلف را دیدم نتیجه ای حاصل نشد تا اینکه  به روایتی از امام صادق علیه السلام در بحار الانوار برخورد نمودم .که می فرماید : مومنین و دوستان  سید الشهدا (ع)  در روز حساب از خدا می خواهند قبل از ورود به بهشت  مولایشان حسین را ملاقات نمایند . امام به دیدار محبان می آید . این ملاقات بسیار طولانی می شود . امام صادق می فرماید هردو طرف غرق تماشا هستند و هیچکدام چشم بر نمی دارند نه امام محبان خود را رها می کند نه دوستان سید الشهدا از مولای خود دل بر می دارند . ملاقات آنقدر طولانی می شود که خداوند به مأموران بهشت می فرماید این مومنین و دوستان حسینم را به طرف بهشت بکشید تا ملاقات  پایان یابد.
آیت الله بشیر می فرمود :این روایت امام صادق را تفسیر صحیح این آیه یافتم و قلبم آرام شد .
خدایا ما را از دوستان امام حسین ( ع) قرار بده .
محمد صادقی –

در بین احادیثی که درباره نوروز وجود دارد دو حدیث معروفتر از بقیه هستند که یکی از آنها از معلی بن خنیس روایت شده که اخباری را ارائه می دهد و دیگری که در کتاب دعائم الإسلام مطرح شده که به آداب هدیه دادن و هدیه گرفتن اشاره دارد . ما عین روایت اول را خدمت عزیزان عرض خواهیم کرد:

از معلی بن خنیس روایت است که گفت : به محضر امام صادق علیه السلام در روز نوروز وارد شدم که فرمود:

می دانی امروز چه روزی است ؟ گفتم : فدایتان شوم ، این روز روزی است که عجم آن را بزرگ می دارند و در آن هدیه می دهند . ابوعبدالله صادق علیه السلام گفت :

قسم به بیت عتیقی که در مکه است ( کعبه ) این نیست مگر برای امری قدیمی که آن را برایت می گویم تا آن را بفهمی . گفتم : ای سید من! اگر این از جانب شما آموخته شود برای من دوست داشتنی تر است از اینکه اموات من زندگی کنند و دشمنان من بمیرند .

 



ادامه مطلب ...
پنج شنبه 1 فروردين 1392برچسب:عيد,نوروز,تبريك, :: 20:1 ::  نويسنده : سعید

سال نو بر شما مبارك باد.

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
نويسندگان